یــــاد ...

 

ابری نیست ، بارانی نیست ، خاکی هست مرده
خانه ای نیست ، سقفی نیست ، فرش افتاده بر زمین پاره
دوستی نیست ، یاری نیست ، چراغ خاموش ، روشن در آن رقص شبانه
درختی نیست ، سبزه زار خالیست . گل می خندد و می گرید
تنهایم ، تنهای تنها ، گفتند می آید ابر بهاری ، ولی نرفت خزان...

زمستون

 

صبحی است سرما زده

دمای شهر چند درجه ناقابل زیر صفر

تو می آیی

برف ها عرق می کنند از این همه گرمی نگاهت

و ...

حادثه مسری می شود

تابستان شهر را قرق کرده است ....

تنهایی

هیچوقت هیچی ازت نخواستم اما فقط یه چیزی ازت خواستم که تنهام نگذاری
اگر شروع کردی تا پایانش بیا..نیمه راه رها نکنی و بری...چون برگشتن و دوباره شروع کردن راحت نیست....
ولی رفتی
درسته که خودم خواستم
ولی باز تو با شوق رفتی
اما هر جا که هستی امیدوارم راهی رو انتخاب کنی که بهش دست پیدا کنی..راهی رو نری که
بی نتیجه باشه
همینکه ببینم خوشبخت هستی برام خیلی ارزش داره
عشق ودوست داشتن فقط به باهم بودن نیست.........