به آخرین دستی که برای دنیا تکان می دهم , به آخرین نگاه و به لحظه خداحافظی می اندیشم. به همه عمر که در آن هنگام مثل یک فیلم کوتاه چند ثانیه ای در برابر دیده ام ظاهر می شود و عزیزترین تصاویر ماندگار بر وجودم در آن جان می گیرند. شاید چشمان بهت زده تو , شاید گریه مادرم یا نگاه عاشقانه من به مادرم آخرین تصویر باشد. دستهایم چه سنگین می شود و پلک ها آرام آرام دروازه چشمهایم را به روی دنیا می بندند. هنوز چند ثانیه بی چشم , وقت دارم و من به آخرین کفش هایم که بی من در دنیا جایی نخواهند رفت , به رد پاهایم , به رد دستهایم و به رد نگاه های که در این دنیا از من بر جا خواهد ماند , فکر می کنم. در آخرین لحظه , امواج زندگی من در بینهایت زمان پنهان می شود و من دنیای غمگین و شاد , این دنیای پر تضاد را برای همیشه ترک می کنم. خیال این سرنوشت محتوم , لحظه های مانده را برایم مثل مروارید در صدف زمان , پر تلالو می کند
سلام!فعلا همین قدر بگم که وبلگ قشنگی دارین
سلام
لطف کردی بهم سر زدی
جات خالی برای خسوف هم رفتم .
در ضمن تولدت رو هم تبریک میگم
زندگی ات سرشار از عشق به مادر باشد
سلام
متن قشنگی بود
وبلاگت هم خیلی خوشگله . مخصوصا عکسهاش فوق العادن
موفق باشی
ممنون که به ما سر زدی
بازم بیا
salamm khaili matnee ziibaaii neveshttii
سلام دوست عزیز از این که امدی به وبلاگ من خیلی ممنون اینطوریکه من فهمیدم معلومه که شما در فلش درست کردن ماهر هستید اگه لطف کنید یه پی ام به من بدید و یه لوگوی کوچک برای یه وبلاگ که قراره اشتراکی توش چیزی بنویسیم اگه می تونید و زحمتی براتون نیست درست کنید وبلاگ در باره فوتبال است و هنوز شروع به کار نکرده موفق باشید بای.
سلام
موافقی به هم لینک بدیم...؟؟؟
منتظرم...