به نام خداوند آسمانها
آسمان همیشه وبرای همه آبی نیست
آری آسمانی که بر بام خانه عشاق جلوه میکند هزار رنگ وهزار نقش است. آسمان بام خانه
آنانکه دل در گرو دلدار دارند رنگش زیبای زیبای زیباست ....
ای خدای آسمانها ای خدای تنهای تنها من هم امروزاز تو میخواهم که : خدا یا من عاشق یکرنگی ام خدایا من زندگی رابا همه افسانه هایش با رنگ یکرنگی دوست میدارم. ولی خدا یا از تو میخواهم که هرگز آسمان هفت رنگ زندگی ا م را یکرنگ نکنی که من با هفت رنگ عشق انسی جاودانه دارم.
خدا یا من طلوع زیبای خورشید رادوست دارم اما در پهنه آسمانی رنگین. خدایا من غروب دل انگیز خورشید را د وست دارم اما نه در کرانه دریای آسمان آبی که در دشت خاطره انگیزشقایقها.
خدایا دوست دارم همچون پروانه ای رنگین پرک در آسمانی هزار رنگ به سوی هفت شهر عشق پرواز کنم. رقص کنان بر پهنه دشت یکرنگی ها خیمه زنم و بر سر در خیمه گاهم با جوهری از زلال پاک دریای بی ساحل خوبیها و با خط شکسته بنویسم ای یار به خلوت خانه من تنها خوش آمدی مقدمت اشکباران ...
به نوشته های ما هم رنگی زیبا بده...
به به ... چه وبلاگ نانازی. گل و بلبل و پروانه در جماعند و جای ما خالی. فقط چرا مقدم یارو رو اشک بارون کردی؟ فکر می کردم بوسه سزاوار تر باشه برای یار و از این جور موجودات. البته یار خودته ها، به من ربطی نداره ... حال کردی می تونی پرتش کنی بالای درخت..
چه ناز بود !! ....موفق باشی.