بوسه مهر


دیگر این پنجره بگشای که من
به ستوه آمدم از این شب تنگ
دیر گاهی است که در خانه همسایه من خوانده خروس
وین شب تلخ عبوس
می فشارد به دلم پای درنگ
دیرگاهی است که من در دل این شام سیاه
پشت این پنجره , بیدار و خموش
مانده ام چشم به راه
همه چشم و همه گوش
مست آن بانگ دلاویز که می آید نرم
محو آن اختر شب تاب که می سوزد گرم
... مات این پرده شبگیر که می بازد رنگ
آری این پنجره بگشای که صبح
می درخشد پس این پرده تار
می رسد از دل خونین سحر بانگ خروس
بوسه مهر که چشم من افشانده شرار
خنده روز که با اشک من آمیخته رنگ

نظرات 5 + ارسال نظر
هاله دوشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 03:03 ب.ظ http://haleh.blogsky.com

سیلام

الک سیلام
اومدم به وبلاگت
جالب بود
موفق باشی

بانو دوشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 07:51 ب.ظ http://banoo.blogsky.com

اگر نوشته ی من بد نبود .انتخاب شما برای

نوشتن این شعر عالی بود...

موفّق باشی

اختیار داری عزیز
نظر لفطته
موفق باشی

پ.ی.چ.ک دوشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 11:25 ب.ظ http://aadat.blogsky.com

سلام ممنون از لطفت . حتما به زودی خبرت می کنم .بای
راستی می دونستی من و تو هم اسمیم ؟

قربونت عزیز
منتظرم

افکار همایونی ! چهارشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 01:46 ق.ظ http://hgd.persianblog.com

سلام ... ممنونم ... نا قابل بود

هیشکی! یه عابر دیگه... چهارشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 09:54 ق.ظ http://mehrzad.blogsky.com

سلام ٬ مرسی.

بگو چی نمیگه!!

...شهره آفاق بود.

آره؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد